خاکریز عصایی، خاکریزی که ارتش عراق در ابتدای جنگ تحمیلی در شمال رودخانۀ کرخه در شمالغربی سوسنگرد احداث کرد و توسط نیروهای ایرانی در عملیات طریقالقدس تصرف و تسخیر شد.
ارتش عراق که در آغاز جنگ تحمیلی با حملۀ سراسری و غافلگیرانه به خاک جمهوری اسلامی ایران، توانست با عبور از مرز و پیشروی در جبهه میانی استان خوزستان، بخشهای وسیعی از منطقۀ دشتآزادگان* را اشغال کند، پس از آنکه براثر جانفشانی و مقاومتهای مردم ، نیروهای ارتش و سپاه درآخرین تلاشهای خود برای تصرف شهر سوسنگرد* و پیشروی به سمت اهواز* و وصول به اهداف پیشبینی شده ناکام ماند، حفظ و تأمین مناطق اشغالی را اساس تدبیر عملیاتی خود قرار داد و اقدام به استقرار در اطراف این شهر کرد، تا از این طریق هم اتصال جبهۀ شمالی- جنوبی خود در خوزستان را تأمین کند و هم بتواند با بهرهگیری از موقعیت برتر نظامی و در اختیار داشتن مواضع اشغالی، در مذاکرات صلح کسب امتیازکند(درودیان، ص۵۲-76؛ (عملیات طریقالقدس...، ص۲۱و۲۷ ؛ رزاقزاده، ص۱۳۴؛ درویشیسهتلانی، ص۱۹۶و۱۹۷)
پس ازآن که دشمن اقدام به تثبیت مواضع خود در منطقۀ اشغالی دشتآزادگان کرد، نیروهای خودی که با هدف آزادسازی سوسنگرد، در۲۶آبان۱۳۵۹، درغرب و شمالغربی این شهر خطوط پدافندی تشکیل داده بودند، ابتدا با ایجاد آبگرفتگی در حدفاصل رودخانۀکرخه* تا تپههایاللهاکبر* و اجرای عملیاتهای شبیخون و ایذایی، دشمن را ناگزیر به عقبنشینی مرحلهبه مرحله کردند؛ به طوری که نیروهایعراقی درآخرین روز آذر۱۳۵۹ از مواضع پدافندی خود در شمالغربی سوسنگرد عقبنشینی کردند و درفاصلۀ هفتکیلومتری مواضع سابق، در شرق روستایسیدحمد(روستایی در هشتکیلومتری شمالغربی سوسنگرد) مستقر شدند. نیروهای خودی سپس عملیاتهای محدود و ایذایی متعدد دیگری را با اهداف مختلف، از جمله عقبراندن، انهدامنیرو و فرسایش دشمن، دستیابی به زمینهای مناسب پدافندی، ایجاد شکاف در جبهۀ پیوستۀ دشمن و خارج شدن از حالت تدافعی، طرح ریزی و اجرا کردند، و در این نبردها توانستند گامبهگام دشمن را عقب برانند و مناطقی از دشتآزادگان را آزاد کنند(حبیبی، دشتآزادگان، ص۶۴-80؛ درویشیسهتلانی،ص۲۵۱-265؛ رزاقزاده، ص۱۹۶-198؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای...، ص۳۱۴).
به دنبال اجرای موفقیتآمیز عملیات امامعلی(ع)* در۳۱اردیبهشت۱۳۶۰ که منجر به تصرف و تسلط نیروهای خودی بر ارتفاعات حساس اللهاکبرگردید، ارتش عراق با وجود از دست دادن بخشهای وسیعی از مناطق تحت اشغال خود، با توجه به اهمیت دشتآزادگان، حضور مخاطرهآمیزش را در این منطقه پذیرفت و سعی کرد با احداث مواضع مستحکم و ایجاد موانع گسترده در شمال و جنوب رودخانۀ کرخه، ضریب امنیتی نیروهایش را افزایش دهد؛ از این رو، خاکریزی پیوسته به طول حدود ۲۱ کیلومتر احداث کرد/ ساخت که از دامنۀ تپههای رملی میشداغ* در شمال شهر بستان* شروع و به محدودۀ رودخانۀ کرخهکور*(از انشعابات کرخه) در جنوب غربی سوسنگرد منتهی میشد(علایی، ص۳۸۸؛ رزاقزاده، ص۱۳۴-343؛ بختیاری، ص۵۲؛ عملیات طریق القدس...،ص۲۷).
دشمن در شمال رودخانۀ کرخه، ازحوالی روستای جابرحَمْدان*(جابر حمدان ؛ روستایی در نوزدهکیلومتری شمالغربی سوسنگرد) در کنارۀ کرخه در یک خط مستقیم رو به شمال تا تپهماهورهای رملی و غیرقابلعبور دامنه میشداغ، با تلفیق عوارض طبیعی و مصنوعی یک خاکریز دیوارمانند، به طول ۶کیلومتر و ارتفاع حدود۵/2 متر و عرض بیش از سه متر، با خاک کاملاً کوبیده و محکم شده احداث کرد. این خاکریز در شمال یعنی در دامنه تپههای رملی با یک زاویهی تقریباً هفتاد درجه به سمت غرب پیچیده و حدود ۵/2 تا ۳کیلومتر دیگر در امتداد و چسبیده به دامنه تپههای رملی ادامه مییافت که برای برقراری تأمین پهلوی شمالی ساخته شده بود. در سراسر این خاکریز، که به دلیل شکل ویژۀ آن به «خاکریز عصاشکل» معروف شده بود، دشمن با استفاده از کیسههای شنی، الوار، تیرآهن و ورقههای فلزی، انواع سنگرهای مسقف انفرادی، اجتماعی، پناهگاه و جنگافرازهای سبک و سنگین آماده کرده بود و به فاصلۀ هر صد متر، یک سکوی آتش برای تانک یا نفربرهای حامل موشک مالیوتکا تعبیه کرده بود که تانک یا نفربر هنگام تیراندازی روی سکو قرار میگرفت و پس از تیراندازی عقب میرفت و در پشت خاکریز پنهان میشد. درجلوی این خاکریز نیز میدانهای مین منظم و نامنظم پیدرپی و به هم پیوسته، از انواع مینهای ضدتانک، ضدنفر، منور و جهنده کاشته شده بود که عرض آنها در بعضی از قسمتها به۳۰۰متر میرسید. کل فضای این میدانهای مین با تیربارهای سنگین و جنگافزارهای سبک ضدزره مستقر در خاکریز عصاشکل و چند ردیف سیمخاردارحلقوی و عمودی پوشش یافته بود. پدافند از این خاکریز را یگانهای پیاده و مکانیزه دشمن به استعداد یک تیپِ تقویتشده برعهده داشتند(بختیاری، ص۵۱ -55؛ علایی، ص۳۸۸و۳۸۹؛ پورجباری، ص۱۵۳؛رزاق زاده، ص۳۴۳).
ارتشعراق در فاصلۀ میان این خاکریز تا شهر بستان که حدود۲۰کیلومتر فاصله داشت، خاکریزهای عرضی و طولی فراوانی نیز ایجاد کرده بود تا هرگونه رخنه و نفوذ به این منطقه را، چه از شرق به غرب و چه از شمال به جنوب، کنترل و خنثی کند؛ بدینترتیب، نیروهای عراقی در این منطقه یک موضع پدافندی بسیار مستحکم و دژمانند با بهرهگیری از تکنیک و انبوه جنگافزار و موانع طبیعی و به صورت پدافند در عمق سازمان داده و عملاً هرگونه پیشروی در این منطقه را به گمان خودشان ناممکن کرده بودند(علایی، همانجا؛ رزاقزاده، ص۱۳۴و۱۳۵؛ عملیات طریقالقدس...،ص۲۴).
خط تدافعی دشمن نیز در جنوب رودخانۀکرخه و در امتداد خاکریز عصاشکل، با همان ویژگی و مشخصات و البته مستحکمتر از آن ادامه داشت. ابتدای این خاکریز به کناره نهرعُبِیدْ*(نهر انشعابی از رودکرخه به رودسابله) اتکا داشت و به طول حدود ۱۵ کیلومتر به سمت جنوب تا رودخانۀ نیسان*(از انشعابات کرخه) امتداد مییافت؛ در پشت آن خاکریزها، مواضع متعددی برای سازماندهی پدافند در عمق ساخته بودند و همین امر سبب شده بود تا امکان هرگونه پیشروی در این منطقه ناممکن یا بسیار دشوار شود. مواضع دشمن را در جنوب کرخه حدود چهار تیپ پیاده، مکانیزه و زرهی و چهار گردان توپخانه پدافند میکردند که امکان تقویت سریع آن با دو تیپ زرهی و مکانیزه وجود داشت(رزاقزاده؛ عملیات طریقالقدس...، ؛ همانجا).
به منظور تصرف خاکریزعصاشکل و نزدیک شدن به بستان، نیروهای خودی شامل دوگردان تانک و دو گردان مکانیزه از تیپ ۳زرهی لشگر ۹۲ و دوگردان پیاده از سپاهپاسداران و ستاد جنگهای نامنظم، عملیاتی به نام نصر را در ۱۱شهریور۱۳۶۰در غرب تپههای اللهاکبر از دو محور و در دو مرحله اجراکردند. با شروع مرحلۀ اول عملیات در ساعت پنج بامداد، نیروهای عملکننده در محور چپ، با حرکت از منطقۀ حمودیعاصی*(روستایی در۵/16کیلومتری شمالغربی سوسنگرد) به سمت جابرحمدان توانستند ضمن تصرف روستای صالححسن(14کیلومتری شرقبستان)، 6ششکیلومتر پیشروی کنند و خود را به۲۰۰متری خاکریز جابرحمدان (عصاشکل) برسانند؛ اما نزدیک شدن نیروهای خودی به خاکریز اصلی، عکسالعمل شدید و اجرای آتش سنگین دشمن را در پی داشت و سبب توقف نیروهای پیاده در اینمحور شد(حبیبی، اطلس خوزستان در جنگ، ص۱۳۸و۱۳۹؛رزاقزاده، ص۲۱۲و۲۱۳ ؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای...، ص۳۴۴؛ دهقان، ص۲۳۳).
همزمان با اجرای عملیات در محورچپ، نیروهای محور راست در محدودۀ شحیطیه*(تپههای رملی در شمالغربی سوسنگرد) وارد عمل شدند و با حرکت به سمت تپۀ دیدهبانی دشمن معروف به تپهسبز* در ششکیلومتری شمال روستای جابرحمدان، پس از چهار ساعت راهپیمایی، در ساعت ۹صبح موفق به ایجاد رخنه در مواضع مستحکم دشمن شدند و به شمالیترین نقطۀ خاکریزعصایی دست یافتند و تلفات و خساراتی به نیروهایدشمن واردکردند. تلاش برای تصرف کامل نیمۀشمالی خاکریز دشمن تا ساعت۱۵ ادامه یافت، ولی مقاومت نیروهایعراقی مانع رخنه بیشتر شد و توسعه دراین محور صورت نگرفت. در روز دوم عملیات، نیروهای خودی مجدداً در محور راست به منظور تصرف قسمت دیگری ازخاکریز عصاشکل و در نتیجه تکمیل اهداف تعیینشده وارد عمل شدند، اما با پاتک سنگین زرهی دشمن، ادامۀ عملیات مقدور نگردید و یگان های تکاور پس از عقبرانده شدن از خاکریز عصاشکل تنها توانستند تپهسبز در فاصلۀ هشتصدمتری از آن را که مشرف و دارای دید و تیر عالی روی مواضع دشمن بود، در تصرف خود نگه دارند؛ به این ترتیب، خاکریز عصاشکل پس از پایان این نبرد همچنان به مثابه موضع اصلی و خط مقدم پدافندی دشمن در تماس با نیروهای خودی باقی ماند؛ تا سرانجام در عملیات طریقالقدس توسط نیروهای خودی شکسته و تسخیر شد(رزاقزاده، ص۲۱۲و۲۱۳؛ بختیاری، ص۳۴و۳۵؛ حسینی، نبردهای...، ص۵۳۵-537؛ حبیبی، دشتآزادگان...،ص۸۹-و۹۰).
عملیات طریقالقدس از ۸تا۱۵آذر۱۳۶۰ با شرکت یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هدفآزادسازی شهربستان،هفتاد روستای دیگر و رسیدن به مرز بینالمللی از دو محور درشمال و جنوب رودخانۀ کرخه در غرب سوسنگرد اجرا شد. منطقۀ عملیاتی طریقالقدس در شمالغربی اهواز، از شمال به ارتفاعات میشداغ و تپههای رملی منطقه، از جنوب به رودخانۀ نیسان و هویزه*، از شرق به تپههای اللهاکبر و از غرب بههورالهویزه*، تنگهچذابه* و مرز بینالمللی محدود میشد (کارنامه نبردهای زمینی، ص۷۹؛ علایی، ص۳۸۰؛ بختیاری، ص۲۰).
در محور شمالی رودخانۀ کرخه، تیپ۳زرهی از لشکر ۹۲ارتش و تیپهای پیاده۱۴امامحسین(ع) و ۳۴امامسجاد از سپاه پاسداران، مأموریت داشتند با تصرف مواضع دشمن در جابرحمدان، تلاش اصلی خود را متوجه عمق کنند و پس از انهدام دشمن، به ترتیب مناطق واقع در شمال شهربستان و شمال پلهای احداثشده در ابوچلاچ* را تأمین کنند. برابر طرح مانور عملیات، تیپ۱۴ امامحسین(ع) به همراه یک گردان تانک از تیپ۳ لشکر۹۲زرهی مأموریت داشت از دو محور وارد عمل شده ،با انجام یک مانور احاطهای(مانوری است که درآن تکاصلی با گذشتن از بالای سر، پهلو یا پهلوها به منظور تصرف حساسترین هدف واقع در داخل یا عقب آرایش پدافندی خط مقدم دشمن انجام میشود) خاکریز عصاشکل را دور بزند و با عبور از تپههای رملی شمال منطقه، توپخانه و مواضع دشمن در عقبۀ محور شمالکرخه را تسخیر و تنگهچذابه را تصرف کند. تیپ ۳۴امامسجاد(ع) هم مأموریت داشت به همراه سه گردان دیگر از تیپ۳ لشکر۹۲زرهی در حد فاصل جابرحمدان تا تپهسبز با انجام یک مانور رخنهای (مانوری است که بهمنظور عبور از مناطق پدافندی عمدۀ دشمن و درهمشکستن پیوستگی او اجرا میگردد) مواضع دشمن در خاکریزعصایی را شکسته و تسخیر نماید(رزاقزاده، ص۲۵۱-391؛ درودیان، ص۱۸۲، کاظمی، ص۳۱۰و۳۱۱).
با شروع مرحلۀ نخست عملیات در ۰۰:۳۰ بامداد ۸آذر، تیپ۳۴امامسجاد(ع) از سه محور وارد عمل شد و با پیشروی و عبور از میادین مین و موانع دشمن و با وجود شهادت فرماندهاش، عباسکردآبادی(16/2/1334-8/9/1360)، در همان ساعات اولیۀ درگیری، توانست ابتدا از قسمت شمال(ساعت۰۱:۰۵) و سپس از قسمت میانی در شرق(ساعت۰۱:۴۳) خاکریز عصاشکل را درهم شکسته و با نفوذ درآن، نیروهای دشمن را منهدم کند. میزان موفقیت اولیۀ تیپ به حدی بود که فرمانده تیپ ۳زرهی لشکر۹۲ به گردانهای زرهی و مکانیزه تحتامر خود فرمان داد تا از معابر بازشده عبور کنند و ضمن انهدام دشمن به حمایت از نیروهای پیادۀ خودی بپردازند. با تصرف و تسخیر خاکریز عصاشکل، سازمان دفاعی ارتش عراق در شمال کرخه از هم فرو پاشید و وضعیت نابسامانی در اردوگاه نیروهای متجاوز به وجود آمد، طوری که بسیاری از نیروهای عراقی خود را تسلیم کردند یا پا به فرار گذاشتند(رزاقزاده،۵۴۹-561؛ بختیاری، ص۸۸-98).
تیپهای امام سجاد(ع) و ۳زرهی لشکر۹۲، پس از آن که خاکریز عصاشکل و سنگرهای مستحکم آن را پاکسازی کردند، پیشروی به سوی هدفهای تعیینشده در عمق منطقه را ادامه دادند و ضمن تصرف خاکریز دوم دشمن، در ساعت ۰۶:۰۰ بامداد با تیپ ۱۴امامحسین(ع) که به همراه یک گردان زرهی از تیپ۳ لشکر۹۲ توانسته بود وارد دشت شمال بستان شود و توپخانه و مواضع دشمن را تصرف کند، الحاق کرد (رزاقزاده،۵۴۹-561 ؛ بختیاری، ص۸۸-98). این سه تیپ پس از ملحق شدن به یکدیگر و تجدید سازمان، به سرعت ابتکار عمل را در دست گرفتند و با حمله به مواضع دشمن، موفق شدند ضمن تصرف و تأمین تمامی اهداف پیشبینی شده در شمال کرخه، نظیر تنگچذابه، و پلهای ابوچلاچ، حاج مسلم و رمیم، به سوی شهر بستان پیشروی و این شهر را بعد از ۴۰۹روز اشغال، آزادکنند(رزاقزاده،۶۰۱-652؛ بختیاری، همانجا).
مآخذ: بختیاری، مسعود، عملیات طریقالقدس و آزادسازی شهر مرزی بستان "آذرماه۱۳۶۰" ، تهران، ایران سبز،۱۳۸۷ش. ؛ پورجباری، پژمان، اطلس جغرافیایی حماسی۱: خوزستان در جنگ، تهران، صریر، ۱۳۸۹ش.؛ حبیبی، ابوالقاسم، اطلسخوزستاندرجنگایران و عراق، تهران، سپاه پاسدارانانقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۳ش.؛ حبیبی، ابوالقاسم، دشتآزادگان در جنگ، تهران، سپاهپاسدارانانقلاباسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،۱۳۹۰ش.؛ حسینی، سید یعقوب، نبردهای منطقه اهواز و سوسنگرد در آغاز جنگ تحمیلی، تهران، ایران سبز، ۱۳۹۵ش.؛ درودیان، محمد، جنگ، بازیابی ثبات، تهران، سپاهپاسدارانانقلاباسلامی، مرکز مطالعاتوتحقیقاتجنگ، چاپپنجم،۱۳۹۱ش.؛ درویشیسهتلانی، فرهاد، تجزیهوتحلیلاستراتژی نظامیعراق در جنگ با جمهوری اسلامی ایران، تهران، سپاهپاسدارانانقلاباسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،۱۳۹۳ش.؛ دهقان، احمد، روزنوشت:یادداشتهای روزانه شهید حسن باقری، تهران، مرکز نشرآثارشهید حسنباقری،۱۳۹۲ش.؛ رزاقزاده، امیر، نبرد طریقالقدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،۱۳۹۱ش.؛ علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، جلداول، تهران، مرز و بوم، ۱۳۹۵ش.؛ عملیات طریقالقدس، آزادیبستان(طراحی، اجرا، نتایج، بازتابها)، تهران، سپاهپاسدارانانقلاباسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۸۲ش.؛ فرهنگجغرافیاییآبادیهایاستانخوزستان، جلددوم(شهرستانهای آبادان، خرمشهر، دشتآزادگان)، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۵ش؛ کارنامه نبردهای زمینی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ،۱۳۸۱ش.؛ کاظمی، محمد، فرهنگ واژههای نظامی،تهران، چاپخانه ارتش، ۱۳۵۵ش.